اینجا مهد کودک نرگسه و اون روز جشن پایان تحصیلی بچه های آمادگی بود نرگس اینجا 5 سالشه وچون صبح زود از خواب پا شده حسابی خواب آلوده و دیر شروع شدن جشن هم مزید بر علت شده ...
اون روز با عموها وپدر بزرگ و مادر بزرگ به یه گردش یه روزه رفتیم بچه ها چون با هم بودن خیلی بهشون خوش گذشت اون روز در اون روستای سر سبز بارون قشنگی بارید و هوا رو دلپذیرتر کرد اونجا گیلاسهای بسیار خوشمزه ای هم داره که توصیه می کنم حتما یک بار هم که شده به اونجا برید ...
فاطمه وقتی کلاس اول بود تو مدرسه خیلی فعال بود وتو گروه نمایش کلاسشون هم شرکت داشت اونا قرار بود بریای اجرای نمایش لباس محلی بپوشن به همین خاطر من وبابا براش این لباسها رو خریدیم اون موقع نرگس 4 سالش بود وخیلی از این لباسها خوشش می اومد من هم اونارو بهش پوشوندم ...
فاطمه جون ده سالشه و امسال دومین سالیه که روزه میگیره ماشاا... تا حالا که خیلی خوب گرفته ، اما نرگس جونم هفت ساله است وامسال کلاس اول رو تموم کرده با کار نامه خیلی خوب . فاطمه جونم هم کارنامش خیلی خوب بود من وباباجون هم براشون جایزه ی مورد علاقشون رو خریدیم برای فاطمه تبلت ( البته نمی دونم کار درستیه یا نه) و برای نرگس لگو سازه ای امیدوارم جگرای من سال بعد هم درساشونو خوب بخونن ...